بر خزیدن

لغت نامه دهخدا

برخزیدن. [ ب َ خ َدَ ] ( مص مرکب ) خزیدن بسوی بالا. مقابل فروخزیدن. ( یادداشت مؤلف ). خزیدن به برسو. رجوع به خزیدن شود.

فرهنگ فارسی

خزیدن بسوی با مقابل فرو خزیدن.

جمله سازی با بر خزیدن

ارزیابی‌های مربوط به اختلال هماهنگی رشد به‌طور معمول نیاز به یک تاریخچه از رشد دارد. جزئیات سنی که در آن نقاط عطف قابل توجهی در رشد، مانند خزیدن و راه رفتن وجود دارد رخ داده است. غربالگری مهارت‌های حرکتی شامل فعالیت‌هایی است که برای نشان دادن اختلال هماهنگی رشد، از جمله تعادل، توالی جسمی، حساسیت به لمس و تغییر در فعالیت‌های راه رفتن طراحی شده است.
آنهایی که بیماری شدیدی دارند معمولاً در دوره نوزادی به علت هماتوم شدید سر یا خونریزی طولانی از زخم‌های ناف یا محل ختنه تشخیص داده می‌شوند. افراد دچار بیماری متوسط اغلب تا زمانی که شروع به خزیدن یا راه رفتن نکنند دچار هماتوم نمی‌شوند و لذا تا آن زمان بیماری آن‌ها تشخیص داده نمی‌شود.
شیخ گفت ما می‌نگریم از شرق تا به غرب چنانک شما بطبقی فرو نگرید و هرچ بر وی باشد ببینید ما نیز می‌نگریم همچنان و می‌بینیم تا هیچ کس هست جایی کی بدین حدیث گرفتارست؟ ختم شد و اینجا ختم شد و اگر در همه دنیا کسی بودی یا قومی بودی کی گرفتار این آیدی واجب استی بر ما به پهلو آنجا خزیدن.
لغزیدن و کشیدن بدن بدون دست‌وپا به سمتی را خزیدن و این گونه حرکت را خزش می‌گویند.
در این قسمت نقشه کامل سایت را برای خزیدن موتور جستجوی گوگل در اختیار گوگل قرار می‌دهید. سایت مپ درواقع راهنمای خزیدن ربات‌های گوگل و سایر موتورهای جستجو می‌باشد
موتورهای جستجوی وب برای آنکه بتوانند به درخواست‌ها و جستجوهای کاربران پاسخ مناسبی بدهند باید خزیدن در وب‌سایت‌ها و ایندکس کردن صفحات را انجام دهند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز