افتاب زدگی

لغت نامه دهخدا

( آفتاب زدگی ) آفتاب زدگی. [ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) تشمس، و آن بیماریی باشد که از بسیار ماندن در آفتاب زاید.

فرهنگ عمید

( آفتاب زدگی ) آفتاب سوختگی.

فرهنگ فارسی

( آفتاب زدگی ) بیماری که از بسیار ماندن در آفتاب ایجاد شود.
آن بیماری باشد که از بسیار ماندن در آفتاب زاید

دانشنامه آزاد فارسی

آفتاب زدگی. رجوع شود به:گرمازدگی

جمله سازی با افتاب زدگی

برای درمان درد سر ناشی از آفتاب زدگی، ضماد ترکیبی از روغن گل و سرکه بسیار مفید است.
برای تسکین ناراحتی‌های ناشی از تابش گرمای خورشید و آفتاب زدگی، جوشانده ۵۰۰ گرم گل یا ریشه گیاه را در یک لیتر آب تهیه کرده و پس از صاف کردن به ملایمت در محل سوختگی می‌مالند.
برای درمان درد سر ناشی از آفتاب زدگی، ضماد ترکیبی از روغن گل و سرکه بسیار مفید است.
برای تسکین ناراحتی‌های ناشی از تابش گرمای خورشید و آفتاب زدگی، جوشانده ۵۰۰ گرم گل یا ریشه گیاه را در یک لیتر آب تهیه کرده و پس از صاف کردن به ملایمت در محل سوختگی می‌مالند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ار
ار
چهارپایان
چهارپایان
فاب
فاب
متمایز
متمایز