راشنبرگ زبالهها و شیءهای یافته شده در خیابانهای نیویورک را که توجه او را به خود جلب میکردند، انتخاب میکرد و به استودیو خود میبرد، جایی که او آنها را به آثار هنری کاملی تبدیل میکرد. او ادعا میکرد: «میخواهم چیزی فرای آنچه کاملاً توسط خودم به وجود میآید، خلق کنم. میخواهم از اعجابانگیزی و بخشندگی اشیاء یافت شده در آثارم استفاده کنم، حتی اگر این اشیاء از همان ابتدا شگفتی ساز نبودند، من با به وجود آوردن تغییراتی آنها را خارقالعاده میسازم؛ بنابراین اشیاء به مرور زمان تغییر میکنند و به یک چیز جدید تبدیل میشوند.» این جملهای است که مقصود نهایی هنرمند را تعریف میکند. به نظر میرسد این توضیح او در صدد کم کردن فاصلهٔ هنر و زندگی است!