اعتماد بستن

لغت نامه دهخدا

اعتماد بستن. [ اِ ت ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) تکیه کردن. اعتماد کردن. وثوق و اطمینان داشتن:
جهان بر آب نهاده ست و زندگی بر باد
بر آب و باد کجا اعتماد کس بستست.سعدی.

فرهنگ فارسی

تکیه کردن اعتماد کردن وثوق و اطمینان داشتن.

جمله سازی با اعتماد بستن

از ماه مارس تا آگوست۱۹۶۰، سیا برنامه‌هایی داشت که هدف آن تضعیف کاسترو و جذابیت او برای مردم از طریق خرابکاری در سخنرانی‌های او بود.هدف از طرح‌های اندیشیده شده بی‌اعتبار کردن کاسترو از طریق تأثیرگذاری بر رفتار او و تغییر ظاهر او بود. یکی از طرح‌هایی که مورد بحث قرار گرفت این بود که استودیوی پخش خود را با ترکیبی شبیه به ال اس دی اسپری کنند، اما به دلیل غیرقابل اعتماد بودن ترکیب کنار گذاشته شد. طرح دیگر بستن جعبه سیگار کاسترو با ماده شیمیایی شناخته شده‌ای بود که باعث سردرگمی موقت می‌شود. برنامه‌های سیا برای تضعیف وجهه عمومی کاسترو تا آنجا پیش رفت که حتی کفش‌های او را با نمک‌های تالیوم پوشانده بود که باعث می‌شد ریش‌های او بریزد. برنامه این بود که وقتی او در سفری خارج از کوبا بود، کفش‌هایش را با نمک ببندند. از او انتظار می‌رفت که کفش‌هایش را بیرون از اتاق هتلش بگذارد تا صیقل داده شود و در آن زمان نمک‌ها تزریق می‌شد. این طرح به دلیل لغو سفر کاسترو کنار گذاشته شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
قدرت
قدرت
محمد
محمد
با
با
بازگشت
بازگشت