سودانیه

لغت نامه دهخدا

( سودانیة ) سودانیة. [ نی ی َ ] ( ع اِ ) مرغی است. ( مهذب الاسماء ). گنجشک سیاه. ( دهار ). مرغکی باشد چند قبضه کف، خرما و انگور خورد. ( از اقرب الموارد ). سار ملخ خوار. رجوع به سودانی و سودانیات شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) واحد سودانی جمع: سودانیات.
مرغی است گنجشک سیاه مرغکی باشد چند قبضه کف خرما و انگور خورد

جمله سازی با سودانیه

سودانیه به عربی ( الُسودانیه )، روستایی است در دهستان اتام

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دقت
دقت
افتخار
افتخار
توحید گوی
توحید گوی
اویس
اویس