ترقو

لغت نامه دهخدا

ترقو. [ ت َ ] ( مغولی، اِ )بافته ابریشمی سرخ رنگ. ( ناظم الاطباء ):
بستد زبرای قدم خسرو خاور
بر بام افق شکل سراپرده ترقو.آزری ( از لسان العجم شعوری ورق 289 ب ).رجوع به ترغو شود.

فرهنگ فارسی

بافت. ابریشمی سرخ رنگ.

جمله سازی با ترقو

دوغ‌های حاصل را در ظرف بزرگی که از جنس مس بوده و معمولاً گنجایش ۵ الی ۶ مشک دوغ را دارد می‌جوشانند و در مدتی که دوغ‌ها بر روی آتش می‌جوشند با استفاده از یک دسته از بوته‌های مخصوص بیابانی از قبیل: ترقو، چمزو، قمس، ارچن و... که به یک دسته چوبی بسته می‌شوند و تقریباً شکلی مشابه جارو پیدا می‌کنند که به آن «شپو» می‌گویند، به هم می‌زنند تا از سر رفتن آنها جلوگیری شود و کار جوشانیدن دوغها را تا غلیظ شدن آنها ادامه می‌دهند که این کار حد اقل نصف روز به طول می‌انجامد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
معلق یعنی چه؟
معلق یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
گودال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز