بقرانی

لغت نامه دهخدا

بقرانی. [ ] ( ع اِ ) بهترین نوع جزع ( جواهر ) باشد. رجوع به الجماهر بیرونی ص 175 شود.

فرهنگ فارسی

بهترین نوع جزع باشد

جمله سازی با بقرانی

لغتنامه دهخدا در ادامه می‌افزاید: بیرونی آرد: سنگی است که در صلابت از دیگر سنگها برتری دارد و وزن آن در اصطلاح ما با قیاس بقطب ۶۳۱۸ است؛ و از معادن عقیق در یمن استخراج می‌شود و گویند: آن دو را با هم شباهتی است و نیز گویند: در معادن عقیق هند هم یافت می‌شود و اقسامی دارد که کمیاب‌ترین آن معروف به جزع بقرانی است، که خطوط آن مستقیم و بدون کجی امتداد دارد؛ و صفحات آن از سه رنگ قرمز و مرجانی سفید و بلوری شفاف تشکیل شده که گاهی یک رنگ سیاه یا سبز یا زرد در بعض انواع آن وجود دارد و تمام رنگهای مذکور طبیعی است و آن که به جز سه رنگ اصلی داشته باشد کمتر یافت می‌شود.
حمزه گوید: جزع را به فارسی قلنج گویند و بقرانی باکری را هلنج ولی لفظ خلنج اختصاص به جزع ندارد بلکه هر موجودی را که خطهای رنگین و شکل‌های مختلف باشد خلنج گویند چنان‌که به زرافه و روباه و جز آن اطلاق شود بلکه این لفظ به چوب‌های رنگین بیشتر اختصاص دارد و نوع رقیق را برای ساختن دستهٔ کارد و خنجر بکار می‌برند؛ و یک قسم آن را جزع فارسی گویند بدانجهت مردم آنجا بیشتر بدان تمایل دارند و این قسم از بقرانی کم بهاتر و جزع حبشی در مرتبه پست‌تر از این است؛ و قسم دیگر بسلی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مسافر یعنی چه؟
مسافر یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
اصرار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز