مبطله

لغت نامه دهخدا

( مبطلة ) مبطلة. [ م ُ طِ ل َ ] ( ع ص ) تأنیث مبطل. ج، مبطلات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) مونث مبطل جمع: مبطلات.

جمله سازی با مبطله

حق به مُحق می‌رسد در درجات کمال کی شنوند این سخن طایفة مبطله
مساءله 2 - همانطور كه موالات در افعال نماز واجب است همچنين دراقوال آن نيز واجب است مثلا يكى از واجبات نماز خواندن حمد و سوره است كه بايد آيات آندو پشت سر هم خوانده شود و همچنين تكبير و ذكر و تسبيح كه بايد كلمات آنها بدونفاصله زياد و پشت سر هم خوانده شود بلكه حروف آن نيز بايد پشت سر هم و بدونفاصله اداء گردد پس اگر عمدا يكى از اينها را كه گفته بود ترك كند يعنى بين دوآيه و يا دو كلمه و يا دو حرف از كلمه فاصله زياد بيندازد بطورى كه باعث سلب اسمآن سوره و آن آيه و آن كلمه شود نمازش باطل است البته اين وقتى است كه اگر بخواهددوباره با موالات بخواند مستلزم زياده مبطله باشد بلكه بنابراحتياط مطلقاباطل است چه مستلزم باشد و چه نباشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
صعود یعنی چه؟
صعود یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
گوت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز