لغت نامه دهخدا
لمحات. [ ل َ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ لمحة.
لمحات. [ ل َ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ لمحة.
(لَ مَ ) [ ع. ] (اِ. ) ج. لمحة.
لمحة.
💡 1534-براى مزيد اطلاع بنگريد به لمحات اجتماعيه، الجزء السادس، القسمالاول، ص 119.
💡 470- لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج 5، ق 1، ص 234 - 233.
💡 469- لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج 5، ق 1، ص 234 - 233.
💡 مؤلف در (سوانح ) گفته است: غفلت دل از ياد خدا، از بزرگترين عيب هاست. و ازبزرگ ترين گناهان. حتى اگر لحظه اى از لحظات و لمحه اى از لمحات باشد. چنانكهصاحبدلان، انسان غافل را در حال بيخبرى از خدا، از كافران شمرده اند. عطار، در اينمضمون گويد:
💡 474- لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج 5، ق 1، ص 299.
💡 463- لمحات اجتماعية من تاريخ العراق الحديث، ج 5، ق 1، ص 20 - 19.