عمرا

لغت نامه دهخدا

عمرا. [ ع َ ] ( اِخ ) نام شعبه ای است از طایفه ناحیه سراوان، از طوایف کرمان و بلوچستان، و مرکب ازشصت خانوار است. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 98 ).

فرهنگ فارسی

شعبه ایست از طایفه ناحیه سراوان از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از شصت خانوار است

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
عمر (۲۷ بار)

جمله سازی با عمرا

لئن ضیعت عمرا قبل هذا تدارک ما مضی فی‌ذاالزمان
لالهٔ صحن چمن اکبر جوان گل عذار شد بهار عمرا و آخر، خزان، ای آسمان!
به دليل اينكه (سالها پيش از اين در ميان شما زندگى كردم و هرگز اين گونهسخنان را از من نشنيده ايد، اگر آيات از ناحيه من بود لابد در اين مدتچهل سال از فكر من بر زبانم جارى مى شد وحداقل گوشه اى از آن را بعضى از من شنيده بودند (فقد لبثت فيكم عمرا من قبله ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
همبستر
همبستر
اندک
اندک
ستارگان
ستارگان
انس
انس