شب گل

لغت نامه دهخدا

شب گل. [ ش َ ب ِ گ ُ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) رسم است که در موسم بهار دو ساعت قبل از صبح که وقت شکفتن گل است به سیر گلزار میروند. و در چراغ هدایت نوشته که شبهای ایام بهار را «شب گل » گویند. چرا که در ایام بهار تمام گلها بشکفد و مردم در آن ایام سیر کنند. ( از بهار عجم ) ( آنندراج ). شب مهتاب در فصل گل سرخ که مردم به گشت گلزار میروند. ( فرهنگ نظام ):
خط شبرنگ برون زان لب گل می آید
مژده ای باده پرستان شب گل می آید.مفید بلخی.عندلیبان چه بلا شور و فغانی دارند
بی تو بوی شب خون از شب گل می آید.مفید بلخی.

فرهنگ فارسی

رسم است که در موسم بهار دو ساعت قبل از صبح که وقت شکفتن گل است بسیر گلزار میروند.

جمله سازی با شب گل

بدست دولت از باغ سعادت روز و شب گل چین به برگ همت از شاخ جوانی سال و مه برخور
مهی تو که هرگز نترسی ز شب گلی تو که تازه شوی از مطر
مه آنگهی بدرخشد که اندر آید شب گل آن زمان به درآید که سر برآرد خار
مهی تو که هرگز نترسی ز شب گلی تو که تازه شوی از مطر
نه به شب گل دهم، نه سایه به روز خشک بیدم در آفتاب تموز
نگشت آن شب گل خسرو شکفته چنین باشد چو باشد بخت خفته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
گواد یعنی چه؟
گواد یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
هیز یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز