زرین درفش

لغت نامه دهخدا

زرین درفش. [ زَرْ ری دَ / دِ رَ ] ( اِمرکب ) درفشی ساخته از زر. علَمی از طلا:
ستاده ملک زیر زرین درفش
ز سیفور بر تن قبای بنفش.نظامی.ز بس پرنیانهای زرین درفش
هوا گشته گلگون و صحرا بنفش.نظامی. || کنایه از شعاع آفتاب:
همی چاره جست آن شب دیر باز
چو خورشید بنمود چینی طراز
برافروخت از کوه زرین درفش
نگونسار شد پرنیانی بنفش.فردوسی.

فرهنگ فارسی

درفشی ساخته از زر علمی از ط

جمله سازی با زرین درفش

ستاده ملک زیر زرین درفش ز سیفور بر تن قبای بنفش
چو زرین درفشی برآورد زاغ سرش برتر آمد ز افراز باغ
ز بس پرنیانهای زرین درفش هوا گشته گلگون و صحرا بنفش
چو زرین درفشی برآورد راغ بر میهمان شد خداوند باغ
وی به جاروب زرافشان روضه‌ات را خاکروب خسرو زرین درفش نور بخش خاوری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز