روحی فداک

لغت نامه دهخدا

روحی فداک.[ ف ِ ] ( ع جمله دعایی ) جانم فدای تو باد، در عناوین نامه های دوستانه مینویسند یا بدوست خود میگویند:
ای تن تو پاکتر از جان پاک
روح تو پرورده روحی فداک.نظامی.و رجوع به آنندراج شود.

فرهنگ فارسی

( جمله اسمی دعایی ) روان من برخی تو باد.: جان داد رو بروضه پاک رسول و گفت: روحی فداک ای صنم ابطحی لقب. ( حبیب الله معرف د وفات هاتفی ) یا روحی فداه. روان من برخی او باد. اوحنا فداه. یا روحی لک الفدا. روانم برخی تو باد.: یا رب بپادشاه خراسان کش آسمان هر دم کند سجود که: روحی لک الفدا. ( قا آنی )
جانم فدای تو باد

جمله سازی با روحی فداک

دل ندارد دولتی تا گویمت قلبی لدیک جان ندارد قیمتی تا خوانمت روحی فداک
جان و تن وقف تو شد قلبی لدیک دین و دل رهن تو شد روحی فداک
قاسم از کشتگان غمزه تست «قلب و روحی فداک یا سندی »
دی به آن ماه عجم گفتم فدایت جان من گفت نشنیدم چه گفتی گفتمش روحی فداک
نگاری ز سر تا قدم جان پاک ز هر تن مخاطب به روحی فداک
روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم ای رای تو شمس‌الضحی وی روی تو بدرالظلم