دوست داشته

واژه‌ی دوست‌داشته به‌صورت ترکیبی  تَ / تِ به‌معنای معشوق است. این معنا در فرهنگ‌های معتبری مانند منتهی‌الارب و دهار به‌ترتیب با معادل‌های معشوق و محبوب ثبت شده است. همچنین در یادداشت‌های مؤلف، این واژه به‌معنای دل‌پذیر و مطبوع آمده است. در متونی مانند التفهیم، این واژه در توصیف غذاها و داروها نیز به‌کار رفته و به چیزی اطلاق می‌شود که دارای گرمی و تری معتدل باشد. بر این اساس، دوست‌داشته در این حوزه به‌معنای چیزی است که هم سودمند است و هم مورد پسند و میل فرد قرار می‌گیرد. برای درک دقیق‌تر کاربردها و معانی گسترده‌تر این واژه، می‌توان به مدخل دوست‌داشتن در فرهنگ‌های لغت مراجعه نمود تا ابعاد مختلف معنایی و نحوه‌ی استفاده از آن در بافت‌های گوناگون زبانی روشن‌تر گردد.

لغت نامه دهخدا

دوست داشته. [ ت َ / ت ِ ]( ن مف مرکب ) معشوق. ( منتهی الارب ). محبوب. ( دهار ). دلپذیر و مطبوع. ( یادداشت مؤلف )[: از غذاها وداروها ] آنچه گرمیش و تری معتدل است... و سودمندو دوست داشته. ( التفهیم ). رجوع به دوست داشتن شود.

فرهنگ فارسی

معشوق. محبوب.

جمله سازی با دوست داشته

در اين هنگام، تنى چند از صحابه مانند صهيب،بلال، طلحه، زبير، سعد بن اءبى وقاص، حذيفه و عمارياسر به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله نزديك شده و از آن حضرت پرسيدند: اى پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله، آن چهار تن كيانند؟ به ما نيز بشناسان تا ما هم آنان را دوست داشته باشيم.

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق