دم بند

لغت نامه دهخدا

دم بند. [دَ ب َ ] ( اِ مرکب ) انبیق. ( ناظم الاطباء ). آلتی که در تقطیر مایعات بکار رود. || ( نف مرکب ) که دم بندد. که راه نفس گیرد. که از دم زدن بازدارد.

فرهنگ فارسی

آلتی که در نقطیر مایعات بکار رود.

جمله سازی با دم بند

💡 همه شب در میان خون بسر گشت بهر دم بند عشقش سختتر گشت

💡 ترجمانش این بود کز خود برون آیید زود ور نه هر دم بند باشد هر دو گامی دام دام

هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز