دست کشی

لغت نامه دهخدا

دست کشی. [ دَ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل دست کشیدن. دست مالیدن. ملامسه کردن. ( برهان ) ( آنندراج ). مالش با دست. ( ناظم الاطباء ). || کدیه و گدائی. ( برهان ) ( آنندراج ).
- دست کشی کردن؛ دریوزه و گدائی کردن. ( آنندراج ). و رجوع به دست کش و دست کشیدن شود.

جمله سازی با دست کشی

💡 آستین پر بود از عنبر مشکین گوئی که صبا کرده بآن زلف دو تا دست کشی

هنگام یعنی چه؟
هنگام یعنی چه؟
شیمیل یعنی چه؟
شیمیل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز