دخیل شدن

لغت نامه دهخدا

دخیل شدن. [ دَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) دخیل کسی شدن؛ به او ملتجی شدن. پناه بردن: اگر چه در میان افغان چادر بر سر کسی انداختن علامت دخیل شدن است... فائده ای از این گفتگوی ودخیل شدن مترتب نگردید. ( مجمل التواریخ گلستانه ).

فرهنگ فارسی

پناه بردن

جمله سازی با دخیل شدن

فعالان معلولیت، هنگام بحث کردن در مورد نیازهای معلولین، اذعان می‌کنند که راه حل‌ها شامل اشتراک فعال افراد دارای معلولیت، لااقل تا حدی می‌شود. سیستم‌های فعلی وجود دارند که شامل دخیل شدن طرف ثالث مانند بازسازی ذهنی و مدافعه حقوقی می‌شوند، اما تعداد اندک این میتودها، توانمندسازی این گروه را دربر می‌گیرند تا به خودکفایی برسند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس ننه یعنی چه؟
کس ننه یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
مجال یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز