لغت نامه دهخدا
دختران نعش. [ دُ ت َ ن ِ ن َ ] ( اِخ ) هفتورنگ. هفت ستاره روشن در آسمان. رجوع به دخترنعش و بنات نعش و هفتورنگ و دب اکبر و دب اصغر شود.
دختران نعش. [ دُ ت َ ن ِ ن َ ] ( اِخ ) هفتورنگ. هفت ستاره روشن در آسمان. رجوع به دخترنعش و بنات نعش و هفتورنگ و دب اکبر و دب اصغر شود.
هفتورنگ
💡 رحم بر مادران دهر بسته ز حیض دختران نعش رسته
💡 کو فلک دستی که چون کلکش بهم کردی سخن دختران نعش یک یک بر پرن بگریستی
💡 گفتی رها نمود ز کف دختران نعش از انقلاب دور فلک دامن جدی
💡 بانوی توست رابعهٔ دختران نعش وز رابعه به زهد فزونتر هزار بار