خوژه

لغت نامه دهخدا

خوژه. [ ژَ /ژِ ] ( اِ ) تاج خروس. خوچه. عرف. عفریه. ( زمخشری ).

فرهنگ فارسی

تاج خروس خوچه عرف

جمله سازی با خوژه

پوشش گیاهی روستا شامل انواع گیاهان مانند گل گاو زبان، خاکشیر، ختمی، بابونه، گاو زبان، شقایق، بو مادران، آویشن، شیرین بیان، پونه، کنگر، ریواس، خوژه، قارچ و گون که کاربرد غذایی، دارویی و صنعتی دارند و کاسنی و انواع درختان بلوط، کیکم، ارژن، بنه، انار، ون، زالزالک، گلابی و انجیر و اطراف روستا را مراتعی سرسبز، دربرگرفته است. پوشش گیاهی مناسب برای چرای دام را داراست.
قارچ، کرفس، کنگر، ریواس، خوژه، پنیر، شیر، عسل، گردو، انجیر، و انگور مواد غذایی این منطقه را تشکیل می‌دهند. پلو، آش دوغ (دوغه‌وا)، ساوار، گردول، ترخینه، دوختن یا آش گزنه، هتیمچه با گوشت گوسفند، شدروا، گرما، رشته پلو، رشته رون یک آبه، پرشین، کلانه، خورش خلال بادام و انواع کبابهای محلی از غذاهای هورامان است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
نقض یعنی چه؟
نقض یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز