خنادق

لغت نامه دهخدا

خنادق. [ خ َ دِ ] ( ع اِ ) ج ِ خندق. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ).

فرهنگ عمید

= خندق

فرهنگ فارسی

جمع خندق

جمله سازی با خنادق

قال رسول اللَّه (ص): «من رابط یوما فی سبیل اللَّه جعل اللَّه بینه و بین النّار سبع خنادق، کلّ خندق منها سبع سماوات و سبع ارضین.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال امروز فال امروز فال تاروت فال تاروت فال پی ام سی فال پی ام سی