توشت

لغت نامه دهخدا

توشت. [ ت َ / تُو ش َ ] ( اِ ) بیل. ( ناظم الاطباء ).
توشت. [ ت َ وِ ] ( اِمص، اِ ) تابش و حرارت. ( ناظم الاطباء ). رجوع به توش و تابش و تو و تاب شود.

فرهنگ فارسی

تابش و حرارت

جمله سازی با توشت

دیکلوسمتا یا برای سادگی دیکلو (گرجی: დიკლოსმთა) یک قله در بخش شرقی رشته‌کوه قفقاز در حد فاصل مرز جمهوری‌های چچن و داغستان در روسیه و ناحیه توشتی در گرجستان است.
باد رفتار است خنگ خاک توشت آتشین فعل است تیغ آبدارت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
الکن یعنی چه؟
الکن یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
سلیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز