بهرور

لغت نامه دهخدا

بهرور. [ ب َ رَ / رِ وَ ] ( ص مرکب ) بهره ور: هرکه طاعت شعار و دثار خویش کند از ثمرات دنیا و عقبی بهرور گردد. ( کلیله و دمنه ). و رجوع به بهره ور شود.

فرهنگ فارسی

بهره ور

جمله سازی با بهرور

به‌همراه توسعهٔ گروه الکترونیک، گروه­‌های قدرت و مخابرات نیز شکل گرفتند و رشتهٔ مهندسی کامپیوتر نیز، در سال ۱۳۸۱ شمسی، فعالیت خود را آغاز نمود. در سال ۹۶، این دو رشته، به‌دلیل توسعه و در جهت بهروری بیشتر در امر آموزش و پژوهش، تبدیل به یک دانشکدهٔ مجزّا با نام دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر گردید.
عشق را سینه ی سنگ و دل گرم است ضرور حسن نقشی است که هر لوحی از آن بهرور است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آبان
آبان
قرین رحمت
قرین رحمت
همچنین
همچنین
شیمیل
شیمیل