لغت نامه دهخدا
بلبل چشم. [ ب ُ ب ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی از ابریشم. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از جامه ابریشم. ( آنندراج ).
بلبل چشم. [ ب ُ ب ُ چ َ / چ ِ ] ( اِ مرکب ) نوعی از ابریشم. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ). نوعی از جامه ابریشم. ( آنندراج ).
( اسم ) نوعی از ابریشم.
💡 گوش تو به الحانی چون نغمه بلبل چشم تو به معشوق چون صورت مانی
💡 بسکه بلبل چشم بر روی خوش گل دوخته لاله وارش چشم پرخون زآتش گل سوخته
💡 از می شوق مست شد بلبل چشم خود سرخ کرد بر رخ گل
💡 گوش کن گلبانگ بلبل چشم نه بر بلبله که اهل دل را میرساند هر یکی پیغام گل
💡 گل از نظاره منع او نمی کرد اگر می داشت بلبل چشم زاغی