لغت نامه دهخدا باغبان باشی. [ غ ْ / غ ِ ]( اِ مرکب ) ( از: باغبان فارسی +باشی، سر ترکی ) سر باغبانان. رئیس باغبانان. || خطابی به ملایمت و تفقدآمیز مردی باغبان را.
جمله سازی با باغبان باشی به دل صد آرزو داری، به دوران سازگاری کن چو گلچینی همان به کآشنای باغبان باشی در باغ تو تا که باغبان باشی لاله بگه خزان نیاید کم