اوزن

لغت نامه دهخدا

اوزن. [ اَ زَ ] ( ع ن تف ) سنگین تر. باوزن تر. باسنگ. ( منتهی الارب ): هذا شعر اوزن من غیر؛ ای اقوی و امکن. الذهب اوزن من کل ذی وزن. || ( اِ ) رئیس و مهتر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ).
اوزن. [اَ / اُو زَ ] ( ص ) قوی و توانا. ( آنندراج ). قوی و شدید و باقوت. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) شیر که اسد باشد. ( آنندراج ). شیر بیشه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی زکام که انساج داخل بینی تحلیل رفته و صغر پیدا میکنند و منخرین گشادتر از حد طبیعی میشوند بطوریکه باسانی انتهای لول. بینی را در این قبیل مرضی میتوان مشاهده کرد. این مرض در دختران جوان در ابتدای بلوغ بیشتر دیده میشود رینیت آتروفی.
قوی و توانا. قوی و شدید و با قوت

جمله سازی با اوزن

رودخانه زنجان چای که در زنجان به رود چای نیز معروف است، از ارتفاعات سلطانیه و کوه‌های آق‌داغ سرچشمه می‌گیرد و با ۱۴۲ کیلومتر طول و پس از گذشتن از بخش حومه زنجان و اراضی چایپاره در نزدیکی روستای رجین به رودخانه قزل اوزن می‌پیوندد.
سایر قله های معروف این رشته کوه قله‌های فلک داغی، قله شانجان، قله اوزن ینل، قله کوسا بابا و قله قره بلّه می‌باشد.
دزدیده دل خود را بر خنجر اوزن سیف کآن مرغ که نکشندش مردار شود روزی
هولان موران نخستین نامی است که مهاجمان مغول در این باره به کار بردند. سپس، ایشان در دوره تسلط، این نام را به قزل اوزن، تغییر دادند. هر دو این نام‌ها به معنی رود سرخ می‌باشند. نام قزل اوزن، امروزه بر پاره‌ای از این رود تا پیش از پیوستن به رود شاهرود گفته می‌شود.
او برای دفاع از هویت، سرزمین و همین‌طور قلعهٔ خود که در نزدیکی رودخانه قیزل اوزن که به نام (سیبار) بوده‌است در نبرد با آشوریان به فرماندهی شامشی آداد پنجم دلاورانه شکست خورد و کشته شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روز جاری یعنی چه؟
روز جاری یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
ترغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز