افسرده دم به معنای حالتی است که فرد در آن از نظر روحی و عاطفی دچار کسالت و بیحالی شده باشد. این اصطلاح به طور خاص به شخصی اطلاق میشود که از سرزندگی و نشاط دور است و به نوعی در حالت پوچی و کسالت به سر میبرد. در واقع، این واژه توصیفکننده حالتی است که در آن فرد احساس میکند زندگی برایش بیمعنا و خالی از خوشی است. افسردگی به معنای سرد بودن دم نیز به تصویر کشیدن حالتی است که در آن، فرد نه تنها از نظر جسمی بلکه از نظر روحی نیز در شرایط نامطلوبی قرار دارد. به عبارت دیگر، افسرده دم کسی است که در زندگی خود، رنگ و بوی شادابی را از دست داده و به نوعی در دنیای بیاحساسی و بیتحرکی به سر میبرد. این واژه نشاندهنده نیاز به توجه و دقت بیشتر در وضعیت روحی افراد است، چرا که ممکن است این حالت نشانهای از مشکلات عمیقتر باشد که نیاز به مراقبت و درمان دارند.
افسرده دم
لغت نامه دهخدا
نیست بر ناله افسرده دمان گوش مرا
بلبلی کو که صفیرش برد از هوش مرا.رضی ( از فرهنگ ضیاء ).
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه افسرده دم
ز میلی غافل ای افسرده دم منشین که در یک دم زند آتش به عالم هر که را آهی چنین باشد
بکن سلام که تسلیم ابتلای توییم بپرس گرم که افسرده دم سردیم
ز خر خصلتان، مشتی افسرده دم نوازندهٔ کهنه طبل شکم