نیم رنگ

لغت نامه دهخدا

نیم رنگ. [ رَ ] ( ص مرکب ) رنگ باخته. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). کم رنگ. ( فرهنگ فارسی معین ). نه سیر و نه روشن. رنگ میانه سیر و روشن. ( یادداشت مؤلف ). || ناقص. ناتمام. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ). || رنگ ناتمام و ناقص. ( ناظم الاطباء ). رجوع به معنی اول شود.

جمله سازی با نیم رنگ

پرتویی از گداز دل بسته ره خرام شمع زین‌ کف خون نیم رنگ پا به حناست زندگی
زداید کلفت از دلم یاد بناگوشی هوای صبح می خواهد دماغ نیم رنگ من
از حسن نیم رنگ تو، ای ساقی بهار نظاره سیر مست گل ماهتاب شد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال چوب فال چوب فال ابجد فال ابجد فال تاروت فال تاروت