خیال لعل تو هم می رود ز دل بیرون اگر رود ز نگین خانه آرزوی نگین
سواره در نظر ما خوش آب و رنگ تری که از تو رشک نگین خانه است خانهٔ زین
از یاد وطن در سفر آنکس که نیاسود باشد چو نگین خانه نشین گرچه سوار است
شود فزون ز نگین خانه آب و رنگ گهر که در پیاله نماید شراب روشنتر
تا گوهر ذات تو نهان زیر زمین شد گردون چو نگین خانه افتاده نگین شد
در نگین خانه نگین جلوه دیگر دارد بر سر دار فنا مسند منصور خوش است