نمک چشی

لغت نامه دهخدا

نمک چشی. [ ن َ م َ چ َ / چ ِ ] ( حامص مرکب ) نمک چشیدن. نمک چشه کردن. || نخستین پرورش کودک تقریباً تا شش ماه که در این مدت کمال توجه و نوازش را درباره وی معمول می دارند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

نمک چشیدن ٠ نمک چشه کردن ٠ یا نخستین پرورش کودک تقریبا تا شش ماه که درین مدت کمال توجه و نوازش را دربار. وی معمول می دارند ٠

جمله سازی با نمک چشی

شورش نمک چشی ز نمکدان حسن توست
حرصم به نمک چشی فرستاد جایی که قناعت امتلا داشت
بلطف او که زفیضش نمونه ایست بهشت بجود اوزدیگش نمک چشی است بخار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
روله
روله
زیان آور
زیان آور
کس خل
کس خل
لوتی
لوتی