لغت نامه دهخدا
گنجایشی. [ گ ُ ی ِ ]( ص نسبی ) قابل و لایق گنجایش. درخور گنجایش. قابل گنجیدن. || مفید و سودمند. ( ناظم الاطباء ).
گنجایشی. [ گ ُ ی ِ ]( ص نسبی ) قابل و لایق گنجایش. درخور گنجایش. قابل گنجیدن. || مفید و سودمند. ( ناظم الاطباء ).
💡 این تالار با مساحت ۴۵۰۰ متر مربع و ابعاد ۷۲ × ۴۴ متر و گنجایشی بیش از ۲۵۰۰ نفر در بخش شمالی مجتمع پنج سالن جای گرفته است و دارای جایگاه میهمانان ویژه، خبرنگاران، اتاقهای داوران، کلاسهای آموزشی، رختکن ورزشکاران، تونل ورودی ورزشکاران و تماشاچیان و واحدهای صدا، برق و نمایشگر است.
💡 این بنا را یک فضای میانی هاگسان (بیضی) با ۱۳۳ متر درازا و ۱۰۱ متر پهنا فرا گرفتهاست و دورتادور آن ۳۴ ردیف صندلی جای گرفته که با سازه طاقوار پشتیبانی میشوند. این بنا گنجایشی برابر ۲۴ هزار تماشاچی را دارد و از سال ۱۹۸۹ مجهز به یک پوشش جابجاشونده و سامانه گرمایشی شدهاست.
💡 این تالار با مساحت ۴۵۰۰ متر مربع و ابعاد ۷۲ × ۴۴ متر و گنجایشی نزدیک ۳۰۰۰ نفر در بخش جنوب شرقی مجتمع پنج سالن جای گرفته است و دارای جایگاه ویژه میهمانان، خبرنگاران، اتاقهای داوران، کلاسهای آموزشی، رختکن ورزشکاران، تونل ورودی ورزشکاران و تماشاچیان و واحدهای صدا، برق و نمایشگر است. در سمت جنوبی این تالار نیز دو زمین والیبال ساحلی ساخته شده است.
💡 ورزشگاه آزادی میزبان بازی برگشت بود. این ورزشگاه در شهر تهران قرار دارد و به عنوان ورزشگاه اجارهای تیم فوتبال پرسپولیس، گنجایشی برابر با ۷۸٬۱۱۶ تن دارد. این ورزشگاه به عنوان یکی از بزرگترین ورزشگاههای جهان، در جریان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران گشایش یافت و پس از آن به عنوان ورزشگاه ملی ایران مورد استفاده قرار گرفت.