گزید

لغت نامه دهخدا

گزید. [ گ َ ] ( اِ ) باج و خراج. ( آنندراج ) ( غیاث ). مالی که از رعایا همه ساله میگیرند. || زری که از کفار ذمی ستانند. ( برهان ). جزیه که کفار ستانند. ( آنندراج ) ( غیاث ). رجوع به گزیت شود. || هدیه و تحفه و رشوت. ( برهان ).
گزید. [ گ ُ ] ( اِ ) نام بازیی است که آن را خربنده و مراد میگویند. ( برهان ). گزیده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) نام بازیی که آنرا خربنده و مراد می گفتند.

جمله سازی با گزید

نخواهم کسی گزید ازین پس به جای او که هرگز ندیده‌ام بتی با وفای او
طرح خانه آبشاری الهام گرفته از داستان وندام است که گفته شده بود در سال ۱۹۵۹ آلفرد در کوهستان راشمور سکونت گزید (فیلم هیچکاک بنام رفتن به شمال از راه شمال غرب).
بارنز که دوباره وارد انگلستان شد، در سال ۱۶۲۷میلادی در آکسفورد به‌طور خصوصی اقامت گزید تا در کتابخانه بادلین، مطالبی برای برخی از آثار خودش را که قصد انتشار آن‌ها را داشت، جمع‌آوری کند. در این دوره برادرانش او را به عنوان یک دشمن می‌دیدند.
برسان به همدمانم که من از چه روگرانم چو گزید مار رانم ز سیه رسن رمیدم
ایرج لاله‌زاری (۱۹۳۰–۲۰۱۹) دانشگاهی یهودی الاصل اهل ایران بود. رشته تحصیلی او شیمی آلی و فارماکولوژی بود. وی در سال ۱۳۵۸ در پی تغییر حکومت ایران، این کشور را ترک کرد و در آمریکا اقامت گزید و تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد.
بیا که تا تو برفتی ز دیده ام دل تنگ هزار دست ندامت ز غم گزید بیا
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
شهرت یعنی چه؟
شهرت یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
خوار یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز