پشت بست

لغت نامه دهخدا

پشت بست. [ پ ُ ب َ ] ( اِ مرکب )گلیمی یا شالی که برزیگران و باغبانان چیزی در آن نهند و بر پشت بندند. ( برهان قاطع ). || گلیمی که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید:
ستی پس پشت پشت بستی بستست
پیش بستی ستی بسی بنشست است.عنصری ( از لغت نامه اسدی ).

فرهنگ فارسی

( صفتاسم ) ۱- گلیمی یا شالی که برزیگران و باغبانان چیزی در آن نهند و بر پشت بندند. ۲- گلیمی که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید.

جمله سازی با پشت بست

آنکه داشت آهن همه بر پشت بست وین بدان پر حواصل بر نشست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
دول یعنی چه؟
دول یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز