نامتوازن

لغت نامه دهخدا

نامتوازن. [ م ُ ت َ زِ ] ( ص مرکب ) ناهموزن. ناهم سنگ. مقابل متوازن. رجوع به متوازن شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناهم وزن مقابل متوازن.

جمله سازی با نامتوازن

نظریه رشد متوازن راگنار نورکس نیز به دلایل مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است. منتقد اصلی وی آلبرت ا. هیرشمن، پیشگام استراتژی رشد نامتوازن بود. هانس دبلیو سینگر همچنین از جنبه های خاصی از این نظریه انتقاد کرد.
در سال ۲۰۲۰ جمعیت کشور ۵۹/۵ میلیون نفر برآورد می‌شود. پراکندگی جمعیت بسیار نامتوازن است. تراکم جمعیتی از ۱/۱ نفر در کیلومتر مربع در مناطق خشک تا ۵۳ نفر در کیلومتر مربع در مناطق کوهستانی متغیر است. حدود ۷۸٪ مردم روستانشین‌اند.
نقشه‌ای که از شهر قزوین و باغستان در سال ۱۹۱۵ میلادی ترسیم شده‌است[نیازمند منبع]، نشان می‌دهد که ۱۰۰ سال پیش مساحت باغستان در گرداگرد قزوین، حدود شش برابر مساحت شهر بوده‌است. این در حالی است که بر اثر توسعهٔ بدون برنامه و نامتوازن شهر، جمعیت قزوین در دهه‌های اخیر چندین برابر شده و وسعت باغستان تقریباً به نصف، تقلیل یافته‌است.
توسعه نامتوازن اراضی کشاورزی یکی از دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه شمرده میشود. از دهه هشتاد شمسی میزان اراضی کشاورزی حوضه آبریز از ۳۶۰ هکتار به بیش از ۶۰۰ هزار هکتار افزایش پیدا کرده است.
به دلیل اینکه بخش‌های غربی چین به اندازه مناطق دیگر حاصلخیز نیستند، بیشتر جمعیت در یک سوم شرقی کشور متمرکز شده‌اند. این موضوع باعث توسعه نامتوازن شده است، به طوری که شهرهای شرقی پرجمعیت‌تر و صنعتی‌تر و تجاری‌تر هستند، در حالی که مناطق غربی کم جمعیت‌تر و دارای صنعت کمتری هستند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال مکعب فال مکعب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تک نیت فال تک نیت