کلمهی «قحافه» در عربی به معنای هر چیزی است که میبری یا همراه خود میکنی و به اشیاء یا چیزهایی اشاره دارد که فرد قادر به حمل یا بردن آنها باشد. این واژه در متون قدیمی و ادبی بیشتر بهصورت عام به کار رفته و محدود به نوع خاصی از اشیاء نیست، بلکه شامل هر چیزی میشود که بتوان با خود برد. در فرهنگ لغت منتهیالأرب، «قحافه» همین مفهوم ساده و عملی را دارد و به توانایی انسان در حمل یا بردن چیزها اشاره میکند. این اصطلاح گاهی برای توصیف وسایل همراه یا متاع شخص نیز استفاده میشود و در بیان روزمره نشاندهنده هر چیزی است که فرد با خود دارد یا میبرد. به طور کلی، «قحافه» نشاندهنده اشیاء یا متاعی است که قابل حمل و بردن توسط انسان هستند و مفهوم وسیعی دارد که محدود به نوع خاصی از کالا یا وسیله نیست.
قحافه
لغت نامه دهخدا
قحافة. [ ق ُ ف َ ] ( اِخ ) ( ابو... ) عثمان بن عامر. رجوع به ابوقحافه عثمان بن عامر و تاریخ گزیده چ لندن ص 173 شود.
قحافة. [ ق ُ ف َ ] ( اِخ ) ابن عامربن سعد از بنی شهران ابن خثعم از قحطان است. اسماء بنت عمیس صحابی از دودمان او است. ( الاعلام زرکلی ج 2 ص 791 ).
فرهنگ فارسی
جمله سازی با قحافه
اسلاف مولانا چنانکه فرزند او سلطان ولد نیز بدین معنا اشارت دارد از تباری عظیم و بزرگ بودند. البته شاید روایتی که در انتساب سلطان العلما به خلیفه نخست یعنی ابوبکر بن ابی قحافه به افواه افتاده و رواج یافته، از آن باشد که نام جد مادری وی «ابوبکر» بوده است، و بعدها نام شمسالائمه ابوبکر محمد، با نام ابوبکر –نخستین خلیفه راشدین – درآمیخته باشد.