فهده

لغت نامه دهخدا

( فهدة ) فهدة. [ ف َ دَ ] ( ع اِ ) مؤنث فهد. || شرم انسان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || استخوان بلندبرآمده در پس گوش شتر. || گوشت پاره بیرون جسته زیر سینه اسب. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

مونث فهد. یا شرم انسان

جمله سازی با فهده

عبدالله بن عبدالعزیز در اول اوت ۱۹۲۴ (۱۰ مرداد ۱۳۰۳) متولد شد. او دهمین فرزند ملک عبدالعزیز بود. دربارهٔ محل تولد وی اختلاف نظراتی وجود دارد. مادرش، فهده بنت العاصی بن شریم، از آل رشید، رقیب دیرینهٔ آل سعود، بود. مادرش از قبیلهٔ قدرتمند شمّر و فرزند رئیس سابق قبیله، عاصی شریم، بود. وی وقتی عبدالله شش ساله بود فوت کرد. عبدالله شش خواهر تنی کوچک‌تر از خود داشت. مضاوی الرشید استدلال می‌کند که اقوام مادری و همچنین تجربهٔ اختلالات گفتاری زودرس وی مانع از رشد وضعیتی وی همراه با دیگر فرزندان سلطان عبدالعزیز شدند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کس کش
کس کش
چوسی
چوسی
کونی
کونی
ارق ملی
ارق ملی