پیر زن

کلمه پیر زن به طور کلی به زنان سالخورده اشاره دارد که در جامعه ما از احترام خاصی برخوردارند. این واژه نه تنها نشان‌دهنده سن و سال فرد است، بلکه بار معنایی دیگری نیز دارد که به تجربه، حکمت و دانش زندگی مرتبط می‌شود. در فرهنگ‌های مختلف، افراد سالخورده به عنوان منبعی از تجربیات زندگی و آموزه‌های ارزشمند شناخته می‌شوند. پیرزنان در بسیاری از جوامع، نقش مهمی در انتقال فرهنگ، آداب و رسوم به نسل‌های جوان‌تر ایفا می‌کنند. آن‌ها با قصه‌ها و خاطرات خود، دنیایی از آموزه‌های ارزشمند را برای دیگران فراهم می‌آورند. همچنین، توجه به نیازها و مشکلات این قشر از جامعه ضروری است؛ زیرا سلامت و رفاه آن‌ها تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی خانواده‌ها و جامعه دارد. به همین دلیل، لازم است که جامعه به حمایت و احترام به پیرزنان اهتمام ورزد و از آن‌ها به عنوان گنجینه‌ای از دانش و تجربه بهره‌برداری کند.

لغت نامه دهخدا

پیرزن. [ زَ ] ( اِ مرکب ) زن سالخورده. شیخه. عجوزه. پیرزال. زن کهنسال. مقابل پیرمرد

فرهنگ عمید

زن پیر، زن سال خورده.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- زن سالخورده پیر زال عجوزه مقابل پیرمرد: یکی پیر زن مایه دار ایدراست که گویی مگر دید. اختر است. ( شا. بخ ۲۶۷: ۸ )

جملاتی از کلمه پیر زن

بشیر یافت که آن پیر زن چه می‌گوید کدام راه از این اضطراب می‌پوید
نشسته جوانمردی اطلس فروش ز خاکستری پیر زن درع پوش
رفت خادم زر بداد و گفت راز پیر زن در حال گفت ای سرفراز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم