نوحه خوان

لغت نامه دهخدا

نوحه خوان. [ ن َ / نُو ح َ/ ح ِ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه نوحه خواند. که نوحه گری کند. نوحه گر. || کسی که در ایام سوگواری امامان برای دسته های سینه زن یا زنجیرزن اشعار مصیبت و نوحه و مرثیه را به آهنگی مخصوص می خواند و عزاداران به آهنگ او سینه و زنجیر می زنند. || پامنبری. شاگرد روضه خوان که پیش از استاد به پای منبر ابیاتی در مصائب اهل بیت خواند. روضه خوان که پای منبر ایستد و اشعار مصیبت خواند. ( یادداشت مؤلف ). آنکه مقامش دون آخوند روضه خوان است و در فاصله فرودآمدن آخوندی از منبر و برشدن آخوند دیگر، پای منبر ایستاده یا نشسته نوحه و اشعار مرثیه به آواز خواند.

فرهنگ عمید

کسی که برای گریاندن دیگران اشعار غم انگیز بخواند.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کسی که نوحه خواند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
کسی که در ایام سوگواری امامان برای دسته های سینه زن یا زنجیرزن، اشعار مصیبت و نوحه و مرثیه را با آهنگ مخصوص می خواند و عزاداران به آهنگ او سینه و زنجیر می زنند.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

جمله سازی با نوحه خوان

تا «وفایی» نوحه خوان از بهر شاه کربلاست کی دگر تشویش و بیم از خوف محشر می کند
گر ماه و آفتاب بمیرد عزا مگیر گر تیر و زهره کشته شود نوحه خوان مخواه
فرسوده رسمهای عزیزان فرو گذار در سور نوحه خوان و به بزم عزا برقص
شمع مرد و نوحه خوان پروانه اش مشت خاکم لرزد از افسانه اش
زین پیش ساعتی تو بخواندی مرا به صبر و اکنون به مقتل تو منم نوحه خوان دریغ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب استخاره کن استخاره کن فال لنورماند فال لنورماند فال چای فال چای