چریدنی

لغت نامه دهخدا

چریدنی. [ چ َ دَ ] ( ص لیاقت ) ( از چریدن + ی لیاقت ) گیاه و علفی که لایق و قابل چریدن باشد. ( ناظم الاطباء ). سبزه و گیاهی که چریدن را شاید. رجوع به چریدن و چراندنی شود.

فرهنگ عمید

۱. قابل چریدن، درخور چریدن.
۲. ویژگی علفزاری که گیاه های آن قابل چریدن باشد.

جمله سازی با چریدنی

هنوز گل ز رخش دسته می توان بستن هنوز سبزه خطش چریدنی دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کیری
کیری
مافیا
مافیا
باوانم
باوانم
میلف
میلف