هروم

لغت نامه دهخدا

هروم. [ هََ ] ( ع ص ) زن پلید بدخوی. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
هروم.[ هََ ] ( اِخ ) نام پهلوانی و دلاوری است. ( برهان ).
هروم. [ هََ ] ( اِخ ) نام شهر زنان و بعضی گویند نام شهری است که در این زمان بردع می گویندش. ( برهان ):
هرومش لقب بود از آغاز کار
کنون بردعش خواند آموزگار.نظامی.رج-وع به ب-ردع شود.

فرهنگ فارسی

نام پهلوانی و دلاوری است

جمله سازی با هروم

اگر لشکر آری به شهر هروم نبینی ز نعل و پی اسپ بوم
نظامی گنجوی در شرف‌نامه نام کهن این شهر را هروم (مشهور به شهر زنان) آورده‌است:
چو آمد سکندر به شهر هروم زنان پیش رفتند ز آباد بوم
چو آمد به نزدیک شهر هروم سرافراز با نامداران روم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت استخاره کن استخاره کن فال امروز فال امروز فال رابطه فال رابطه