ناخنه دار

لغت نامه دهخدا

ناخنه دار. [ خ ُ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) که به ناخنه مبتلاست. که در چشم ناخنه دارد. || چشمی که ناخنه دارد. چشمی که مبتلا به مرض ناخنه است:
چشم شرع از شماست ناخنه دار
بر سر ناخنه سبل منهید.خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- کسی که به ناخنه مبتلی است. ۲ - چشمی که به ناخنه مبتلی است: چشم شرع از شماست ناخنه دار بر سر ناخنه سبل منهید. ( خاقانی )

جمله سازی با ناخنه دار

شکوفه بر زبر شاخ چشم ناخنه دار که استخوانش بپوشد همی سواد بصر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال زندگی فال زندگی فال راز فال راز فال اوراکل فال اوراکل