قافه

لغت نامه دهخدا

( قافة ) قافة. [ ف َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ قائف. پی شناسان. ( آنندراج ). عندالعرب قوم کانت عندهم معرفة بفصول تشابه اشخاص الناس. ( بدایةالمجتهد ابن رشد ). رجوع به قائف شود.

فرهنگ فارسی

جمع: قائف پی شناسان

جمله سازی با قافه

مصلحت است آب و نار در سر تیغ تو زانک قافه صبح را تیغ تو منزلگه است
این روستا در دهستان قلعه قافه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۲ نفر (۱۳خانوار) بوده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال رابطه فال رابطه فال زندگی فال زندگی فال تک نیت فال تک نیت