ذناب

لغت نامه دهخدا

ذناب. [ ذِ ] ( ع اِ ) ج ِ ذَنوب و ذُنابَة.
ذناب. [ ذِ ] ( اِخ ) نام وادئی متعلق به مرةبن عوف. || نام جایگاهی و ظاهراً در شام.
ذناب. [ ذِ ] ( ع اِ ) رشته ای که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آن را جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند. || سپس و آخر هر چیزی. || سپس رو. || آب رو میان دو پشته. ج، ذَنائب.

فرهنگ فارسی

رشته که بدان دم شتر را به تنگ آن بندند تا آنرا جنبانیدن نتواند و راکب را آلوده نکند.

جمله سازی با ذناب

گر مدد از شاهباز همتت یابد ذناب افکند درکاسهٔ گردون طناطن از طنین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
کس کش یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز