فارس میدان
فرهنگ فارسی
جمله سازی با فارس میدان
آه از دمی که فارس میدان کربلا چون اشک خود فتاد به دامان کربلا
اسب امکان پی کن ار خواهی بمیدان وجوب تاختن اسب فراست فارس میدان شدن
همچنین تا مرد نامآور شدی فارس میدان و صید و کارزار
این آخور ما و اخر مکان را من فارس میدان لا مکانم
شکر الله فارس میدان اشعارم کنون نکته سربسته من لایق هر محفل است
از حسن تو ای فارس میدان جمال آشوب و بلا فتاده در دست خیال