با قیمت

لغت نامه دهخدا

باقیمت. [ م َ ] ( ص مرکب ) ( از با+ قیمت ) باارزش. گران قدر. گرانبها. ارزنده: و از وی [ از پارس ] بساطها و فرشها و زیلوهاو گلیمهای باقیمت خیزد. ( حدود العالم ):
دریای سخن ها سخن خوب خدایست
پرگوهر باقیمت و پرلؤلؤ لالا.ناصرخسرو.مرگوهر باقیمت و باقدر و بها را
اینها نه سزااندکه بیقدر و بهااند.ناصرخسرو.قبای شه ز دیباست نرم و باقیمت
اگر چه زیر و درون پنبه و آستر دارد.ناصرخسرو.تا غلاف اندر بود باقیمت است
چون برون شد سوختن را آلت است.مولوی.و رجوع به قیمت شود.

فرهنگ فارسی

با ارزش و گران قدر

جمله سازی با با قیمت

دین از او با قوّت و دنیا از او با قیمت است زانکه او مر دین و دنیا را مُعین است و نصیر
فروش و تحویل ونتیج‌های جدید از ماه ژوئن ۲۰۱۸ و با قیمت ۱۴۹٬۹۹۵ دلار آغاز شد.
قبای شاه ز دیباست نرم و با قیمت اگرچه زیر و درون پنبه و آستر دارد
گرچه شعر و شاعری در عهد ما با قیمت است از کمال خاطر تو قیمت دیگر گرفت
۲۳۰ هکتار زمین در کیش و صدها هکتار زمین در کاشانک تهران با قیمت ۱۶ ریال برای هر متر مربع در اختیار ایشان قرار گرفته‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مریم
مریم
فراخوانی
فراخوانی
شب دراز است و قلندر بیدار
شب دراز است و قلندر بیدار
ممنون
ممنون