درازدستی به معنای تلاش برای دسترسی به مال یا ناموس دیگران است و به نوعی به تجاوز و تعدی اشاره دارد. این عمل نه تنها بر سلامت اجتماعی تأثیر منفی میگذارد، بلکه میتواند اعتماد و امنیت افراد را نیز تحت شعاع قرار دهد. در جوامع مختلف، دراز دستی به عنوان یک رفتار ناپسند شناخته میشود و قانونگذاران تلاش میکنند تا با وضع قوانین سختگیرانه، این موضوع را کنترل کنند. در حقیقت، دراز دستی میتواند عواقب جدی برای فرد مرتکب و همچنین قربانیان آن داشته باشد. قربانیان این عمل ممکن است احساس ناامنی و ترس کنند و این احساسات میتواند تأثیرات بلندمدتی بر زندگی آنها بگذارد. از سوی دیگر، جامعه باید به آموزش و فرهنگسازی درباره احترام به حقوق دیگران بپردازد تا از بروز چنین رفتارهایی جلوگیری کند. در نهایت، همگان باید به این نکته توجه کنند که احترام به دیگران و داراییهای آنها، اساس همزیستی مسالمتآمیز در جامعه است.
درازدستی
لغت نامه دهخدا
از سر فتنه برد مستی ها
کوته از در درازدستی ها.نظامی.ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت درازدستی.نظامی.اندک حرکتی که مشابه تطاول یا درازدستی بودی در وجود آمدی. ( ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 97 ).
صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز
ای کوته آستینان تا کی درازدستی.حافظ.بزیردلق ملمع کمندها دارند
درازدستی این کوته آستینان بین.حافظ.تَجمهر؛ درازدستی نمودن بر کس. ( منتهی الارب ).
- درازدستی کردن؛ ستم و جور نمودن. ( از برهان ). ستم کردن. ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). تطاول. تجمهر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ):
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
تا کی کند سیاهی چندین درازدستی.حافظ.- || غارت کردن. ( از برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
ویکی واژه
دست به مال و ناموس مردم دراز کردن.
جمله سازی با درازدستی
نماند شوکت شاهان کسی نمی داند درازدستی حسنی که می رباید تاج
اگر چه خط رقم عزل خواند درگوشش درازدستی مژگان او بجاست هنوز