تعدیل

تعدیل

تعدیل به معنای تغییر یا تنظیم چیزی به گونه‌ای است که به حالت بهتر و متعادل‌تری برسد. این مفهوم می‌تواند به تنظیم رفتارها، سیاست‌ها یا شرایط اجتماعی اشاره داشته باشد.

در مکالمات روزمره، از این اصطلاح برای اشاره به تغییرات مثبت یا اصلاحاتی استفاده می‌شود که به بهبود وضعیت موجود کمک می‌کنند. به عنوان مثال، تعدیل قیمت‌ها در بازار می‌تواند به کاهش تورم کمک کند.

این اصطلاح همچنین می‌تواند به معنای تقسیم عادلانه منابع یا فرصت‌ها باشد. به عبارت دیگر، این مفهوم به توزیع منصفانه امکانات و فرصت‌ها در جامعه اشاره دارد.

علاوه بر این، این کلمه می‌تواند به معنای کاهش یا کم کردن چیزی نیز باشد. به عنوان مثال، در زمینه اقتصادی، تعدیل نرخ‌ها یا هزینه‌ها به معنای کاهش آن‌ها به منظور بهبود شرایط اقتصادی است.

در برخی متون، تعدیل به معنای درستکاری و پارسا بودن نیز به کار می‌رود. این مفهوم به رفتارهای اخلاقی و درست اشاره دارد که در آن فرد به اصول و ارزش‌های اخلاقی پایبند است.

تفاوت با اصلاح

در حالی که اصلاح به معنای تغییرات بنیادی و عمیق‌تر است، این اصطلاح معمولاً به تغییرات کوچکتر و تنظیماتی اشاره دارد که هدف آن بهبود شرایط موجود است.

لغت نامه دهخدا

تعدیل. [ ت َ ] ( ع مص ) راست کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). راست کردن. یقال:عدل الحکم. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). راست و درست کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). راست کردن چیز یا حکمی. ( از اقرب الموارد ). راستی و درستی و برابری و صحت و عدالت. ( ناظم الاطباء ). || عدل خواندن. ( تاج المصادر بیهقی ). عادل خواندن. ( زوزنی ). شایسته گواهی گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازآنندراج ). پاک گردانیدن شاهد. ( از اقرب الموارد ). || تسویه. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || برابر کردن ترازو را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). برابر کردن چیزی را به چیزی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). برابر کردن ترازو و کیل را. ( از اقرب الموارد ). || عدلین قرار دادن کالا را. ( از اقرب الموارد ). || یقال: شرب حتی عدل؛ یعنی نوشید چندان که شکمش مانند تنگبار گردید. || بدرستی نمودن کاری را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
- جرح و تعدیل؛ رجوع به جرح و جرح و تعدیل شود.
- علم تعدیل؛ صاحب کشف الظنون بنقل از مولی ابن الخیر در ذیل علم تعریف آرد که: علمی است که بدان تفاوت شب و روز و تداخل ساعات در شب و روز بهنگام اختلاف آنها در تابستان و زمستان شناخته شود و سپس آرد که ابن الخیر این دانش را از فروع علم هندسه دانسته و شاید آنچه وی یاد کرده همان تعدیلات مستعمل دردستوری است که برای استخراج تقویم از زیج وضع شده ودر آن جدول تعدیل ایام است و در زیج جدولهایی در این باره یافت میشود و پیداست که اگر مراد وی این معنی باشد آنگاه تعدیل از مسائل علم زیج و تقویم است...و خلاصه علم بودن آن درست نیست. رجوع به کشف الظنون و تعدیل شمس شود.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع. ] ۱ - (مص م. ) راست کردن، معتدل کردن. ۲ - (اِمص. ) تقسیم کردن از روی عدالت. ۳ - راست کار خواندن، پارسا داشتن. ۴ - کم کردن.

فرهنگ عمید

۱. راست کردن.
۲. برابر کردن، دو چیز را با هم مساوی کردن.
۳. هم وزن کردن.

فرهنگ فارسی

راست کردن، برابرکردن، هموزن کردن، مساوی کردن
۱ - ( مصدر ) راست کردن معتدل کردن بحد وسط آوردن. ۲ - تقسیم کردن از روی عدالت.۳ - راستکار خواندن پارسا داشتن. جمع: تعدیلات.

فرهنگستان زبان و ادب

{adjustment} [علوم سلامت] روشی آماری برای دست یافتن به سنجه های قابل مقایسه در جمعیت هایی که از حیث متغیرهای دیگر با هم متفاوت اند

دانشنامه عمومی

تعدیل ( انگلیسی: The Levelling ) یک فیلم درام به کارگردانی هوپ دیکسن لیچ است که در سال ۲۰۱۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به الی کندریک اشاره کرد.

ویکی واژه

راست کردن، معتدل کردن.
تقسیم کردن از روی عدالت.
راست کار خواندن، پارسا داشتن.
کم کردن.

جملاتی از کلمه تعدیل

آب و هوای این شهر در تابستان‌ها خشک و گرم است؛ اگرچه حرارت به دلیل نزدیکی به کوه سهند و وجود باغ‌های زیادی در پیرامون شهر تعدیل می‌گردد.
ازین گرمی و سردی یافت تعدیل مزاج ممکنات از دون و والا
مُلَحِّم: آنچه به سبب تجفیف لطیف و تعدیل مزاج خونی که وارد موضع جراحت شود منعقد ساخته مستحیل به گوشت کند و او را منبّت‌اللحم نیز گویند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم