خاصیت به معنای ویژگی، صفت یا ویژگیهای بارز یک چیز یا پدیده است که آن را از دیگران متمایز میکند. این واژه برای بیان خصوصیات ذاتی یا اکتسابی اشیاء، مواد، افراد یا مفاهیم به کار میرود.
انواع
خاصیت فیزیکی: به ویژگیهایی گفته میشود که میتوان آنها را بدون تغییر در ماهیت ماده اندازهگیری یا مشاهده کرد. مانند رنگ، شکل، حجم، وزن، نقطه ذوب و نقطه جوش. آنها به ما کمک میکنند تا مواد را شناسایی و دستهبندی کنیم.
خاصیت شیمیایی: ویژگیهایی است که مربوط به واکنش یک ماده با مواد دیگر و تغییر ساختار شیمیایی آن است. برای مثال، قابلیت اشتعال، واکنشپذیری با اسیدها یا بازیها و قابلیت اکسید شدن. آنها نشاندهنده نحوه رفتار ماده در شرایط مختلف هستند.
انواع دیگر
این مفهوم میتواند به ویژگیهای روانی، اخلاقی یا رفتاری افراد نیز اشاره داشته باشد. مثلاً صفتهایی مانند مهربانی، صداقت یا خلاقیت را میتوان خاصیتهای شخصیتی نامید.
خاصیت. [ ی َ / صی ی َ / خاص ْ صی ی َ ] ( ع اِ ) طبیعت و خو با لفظ داشتن و گرفتن و بردن و بریدن مستعمل و سوم در لفظ خاژه بیاید. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). ج، خاصیات، خواص:
چو جهانی بخاصیت تو و وصل تو عاریت
نزند لاف عافیت دل کس در بلای تو.خاقانی.خاصیت هندوان دارد هنگام خفت
عادت خوارزمیان گاه شراب و طعام.لامعی.بدوزد از عدم عنقا بناوک
ببرد خاصیت ز اشیا بخنجر.انوری ( از آنندراج ).قیمت شکر از نی است که آن خود خاصیت وی. ( گلستان سعدی ).
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی.حافظ.مرد سرکش ز هنرها عاریست
پشت خم خاصیت پر باریست.جامی.تأثیر عشق خاصیت سنگ سرمه دار.میر فغفور لاهیجانی ( از آنندراج ).و گاه در فارسی نیز مانند عربی با تشدید یا بکار رفته است:
شرح خاصیت آن کان به خراسان یابم.خاقانی.ولی هر چه باشد ز مثقال کم
ز خاصیت افتد اگر صد بهم.نظامی.نی بوریا را بلندی نکوست
که خاصیت نیشکر خود در اوست.سعدی ( بوستان ).قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافد
اگر بازش بفرمائی به فرق سر دوان آید.سعدی.از بد که بد آید طمع نیک مدارید
خاصیت کافور مجوئید ز پلپل.سلمان ساوجی.دیدنش از دور ناخن میزند داغ مرا
زخم دل خاصیت مشک از سوادش میبرد.شوکت ( از آنندراج ).مزلف چون شود دلبر بدولت میرسد عاشق
خط مشکین او خاصیت بال هما دارد.علی جان بیک موجی ( از آنندراج ). || هنر. ( مهذب الاسماء ). || در اصطلاح طب قدیم: مقابل وضع طبیعی و عمل طبیعی و حالت طبیعی است و آن وضعی است که یک شی دارد بدون آنکه بر او امر دیگری عارض شود. وقتی اطباء گویندبخاصیت سود دارد، مقصودشان چیزی نزدیک تجربه است یعنی با موازین علمی قدیم از خشکی و تری و گرمی و سردی مربوط نباشد، چیزی که مجهول السبب بود آن را خاصیت نام کردند چون ربودن سنگ مقناطیس آهن را و منفعت آویختن عودالصلیب برگردن مصروع را ( از یواقیت العلوم ): و حجریشب را بر معده او آویخته دارند بخاصیت سود دارد. ( ذخیره خوارزمشاهی ). خواجه ابوعلی سینارحمةالﷲ علیه می گوید مگر این چیزها بخاصیت سود دارداز بهر آنکه تحلیل کند و قیاس آن است که چیزهای سردو نرم باید داد. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
(یَّ ) [ ع. خاصیة ] (اِ. ) ۱ - سرشت، خوی. ۲ - فایده، اثر. ج. خصائص.
۱. خوی و طبیعت مخصوص کسی یا چیزی.
۲. فایده و اثر چیزی، اثر.
۳. (اسم مصدر ) [قدیمی] خاص بودن.
طبیعت، خوی، اثر، طبیعت مخصوص کسی یاچیزی، خاصیان
( مصدر اسم ) ۱ - طبیعت خوی. سجیه خاصه. ۲ - فایده اثر. جمع: خصائص ( خصایص ) خاصیت.
💡 مصرف قند مرکز پاداش دهی مغز را فعال میکند و زمانی که مرکز لذت یا مرکز پاداش دهی مغز فعال شود، احساس خوشی و لذت در فرد به وجود میآید. غذاهای با شاخص گلایسمی بالا در مرکز پاداش خاصیت اعتیادآور ایجاد میکند و احساس گرسنگی شدیدتری را در مقایسه با غذاهای کم قند به وجود میآورد و این یعنی غذاهایی که باعث بالاتر رفتن قند خون میشوند باعث ایجاد اعتیاد بیشتر در مغز می شوند.
💡 هم در کف من خاصیت موسی عمران هم در دم من معجزه عیسی مریم
💡 این گروه شامل پادتنهایی است که با اجزا سطحی ساختههای میکروبی و غیرمیکروبی ترکیب میشوند و محرک بلعیده شدن آنتیژنهای مربوطه به وسیله یاختههای بیگانهخوار هستند. این گروه از پادتنها مثلاً میتوانند خاصیت بیگانه خواری کپسول استرپتوکوکس نومونیا عامل بیماری ذاتالریه را خنثی کنند، تا این میکروبها به سادگی بهوسیله درشتخوارها بلعیده شوند.
💡 خاصیت عشقت که برون از دو جهان است آن است که هرچیز که گویند نه آن است