حکیمانه

لغت نامه دهخدا

حکیمانه. [ ح َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی، ق مرکب ) مانند حکیم. چون حکیمان. درخورِ، ازدرِ، سزای ِ، لایق ِ حکیم: حکیمانه شراب آشامیدن؛ به اندازه ای که زیان تن و نقصان عقل را سبب نگردد آشامیدن. || از روی حکمت: سخنان حکیمانه. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ عمید

۱. مانند حکیمان، به روش حکیمان.
۲. (قید ) از روی حکمت و دانایی.

فرهنگ فارسی

۱ - (صفت ) از روی حکمت: سخنان حکیمانه. ۲ - همچون حکیمان: (( حکیمانه سخن میگوید. ) )

جمله سازی با حکیمانه

💡 من بگفتمش حکیمانه برو یافه مگوی که خود او جوهر روحست نباشد خطرش

💡 متنبی علاوه بر شاعری یک فیلسوف بود و در عهد فارابی می‌زیست. اشعار حکیمانهٔ وی که ضرب‌المثل شده‌اند قابل‌مقایسه با قطعات حکیمانهٔ سعدی است.

💡 گفت و گوهای حکیمانه نیالاید عشق واگذارید که این نکته مسلّم باشد

💡 عاقل اگر چه پند حکیمانه می‌دهد عاشق چگونه گوش گذارد به پند او

💡 بیشتر جملات حکیمانه او در کتابی به نام لون‌یو (منتخبات کنفوسیوس) (论语) جمع‌آوری شده‌است. در واقع، این کتابی است که به دست خود کنفوسیوس نگاشته نشد، بلکه به دست شاگردان او جمع‌آوری شده‌است.

محتمل یعنی چه؟
محتمل یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
گاییدن یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز