غالیه واژهای عربی است که به معنای گران یا بسیار خوشبو به کار میرود. در اصطلاح، به نوعی عطر قدیمی و مشهور اشاره دارد که از ترکیب موادی چون مشک، عنبر و دیگر مواد معطر تهیه میشود. این عطر به خاطر بوی دلپذیر و ماندگاریاش به عنوان عطر شاهانه شناخته میشد و در گذشته برای معطر کردن مو و بدن استفاده میگردید. غالیه معمولاً از مشک، مادهای خوشبو که از غده آهوی مشک به دست میآید و عنبر، مادهای خوشبو که از نهنگ عنبر استخراج میشود تهیه میشود و گاهی نیز شامل سایر مواد معطر مانند بان و حصیلبان (حسنلبه) است. در گذشته، غالیه برای معطر کردن زلف زنان و همچنین به منظور تقویت مغز و قلب و تسکین سردرد مورد استفاده قرار میگرفت. غالیه میتواند به معنای گیسوی سیاه و خوشبو نیز به کار رود. این واژه در ادبیات فارسی نیز کاربرد دارد و گاهی به معنای چیزی گرانبها و با ارزش به کار میرود.
غالیه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. ماده ای بسیار خوش بو، مرکب از مشک، عنبر، بان، و حصی لبان (حسن لبه ) که زنان برای معطر کردن زلف به کار می بردند و برای تقویت دماغ، قلب، تسکین صداع، و لقوه نیز مفید بوده.
۲. [مجاز] گیسوی سیاه و خوش بو.
۳. = غُلات
فرهنگ فارسی
داروئی بسیارخوشبوکه درطب قدیم بکارمیرفته وازترکیب مشک وعنبروحصی لبان(حسن لبه )وروغن بان میساختند
۱ - ( صفت ) مونث غالی گران. ۲ - ( اسم ) بوی خوشی است مرکب از مشک و عنبر و جز آن برنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند.
جندالغایه چنانکه طبری نوشته بر لشکریان هزیمت بافته محمد امین اطلاق شده است: از آن هزیمتیان پنج هزارمرد ببغداد شدند نزد محمد محمد ایشانرا بنواخت و درم نداشت که دادی و آن روز که ایشان را بارداد طشت غالبه پیش نهاد و هرکس را بریش غالبه پیش نهاد و هر کس را بریش غالبه کرد و ایشان بیرون آمدند با غالبه نه درم و نه خلعت و نه صلت مردمان بغداد بر ایشان بخندیدند و ایشان را ببغداد جندالغالیه نام کردند.
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
غالیه، عطری معروف، فراهم آمده از روغن بان، مشک، عنبر، عود و غیر آن
ویکی واژه
مؤنث غالی، گران.
بوی خوشی مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند.
جمله سازی با غالیه
هزار زخم بدل میزنی و با خبری که پای بست سر آن دو زلف غالیه بوست