این واژه در زبان فارسی به معانی مختلفی اشاره دارد. مهمترین معانی آن شامل کاوش و جستجو و مقعر است. در زمینههای مختلف، این واژه میتواند به معنای بررسی و تحقیق در موضوعات مختلف نیز به کار رود. همچنین، در برخی موارد، از این واژه برای توصیف اشیاء یا مکانهایی با شکل گود یا فرورفته استفاده میشود. در زمینههای متعددی به کار میرود. از جمله در علوم زمینشناسی برای اشاره به حفرهها و شکلهای مقعر، در ادبیات برای بیان مفهوم جستجو و کاوش در معانی عمیقتر، و در باستانشناسی برای اشاره به کاوشهای علمی در مکانهای تاریخی. این واژه در زبان روزمره نیز برای توصیف تلاشها و جستجوهای فردی مورد استفاده قرار میگیرد. در ادبیات فارسی، این واژه به معنای جستجو و تلاش برای یافتن حقیقت یا درک عمیقتر از زندگی و جهان به کار میرود. شاعران و نویسندگان به طور مکرر از این واژه برای بیان مفهوم تلاش و جستجوی معنوی یا فلسفی استفاده کردهاند. این معانی ادبی به غنای زبان و ادبیات فارسی افزوده و آن را به ابزاری برای بیان عواطف و افکار عمیق تبدیل کرده است.
کاو
لغت نامه دهخدا
- روانکاو؛ کسی که از روی اصول علم روانشناسی درون اشخاص را مطالعه کند. رجوع به روانکاو شود.
- کنجکاو؛ بسیار جستجو کننده. کسی که بدقت در امری بررسی کند. ریزبین. دقیق. رجوع به کلمه کنجکاو شود.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. کاونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر ): کنجکاو، روان کاو.
۳. (صفت ) (فیزیک ) =مقعر
* کاوکاو: [قدیمی] کاوش، جستجو، تفحص، تجسس: تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاو کاو (رودکی: ۵۳۸ ).
مقدار پولی که هر یک از بازیکنان در هر دور از قمار می گذارند.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
ویکی واژه
(بازی پوکر): مقدار معینی پول که در هر دوره بازی توسط بازیکنان اعلام میشود. در پوکر برد و باخت طرفین در حدود کاو.
جمله سازی با کاو
بدو گفت پیران که خرم بهشت کسی کاو نبیند به اردیبهشت
بدو خیر گفت: ای پلید شریر مر این مژده کاوردم از من بگیر